هسل و نمک ابرود 1روزه
آرامش و شادی ! مگه آدم دیگه چی میخواد از سفرش ؟
حدود ساعت 5 بود که از تهران شلوغ کنده شدیم و بعد از صرف صبحانه به میزبانی تاج تراول راهی مرداب هسل شدیم .
نیسان سواری مسیر مرداب هسل هیجان انگیز ترین قسمت سفر بود . انرژی بالایی به هممون تزریق کرد . جوری که وقتی که به مرداب رسیدیم ، یک جا نشستن برامون کار راحتی نبود . اما از اونجا که تقریبا تنها کسایی که اونجا بودن ، خودمون بودیم ،اول کمی از سکوت و صدای طبیعت مرداب فیض بردیم و بعد که کم کم توریستهای دیگه اومدن ، رفتیم تا دقایقی همسفری با دوستان جدیدمون رو جشن بگیریم و بعد از اون هم به همراه راهنمایان تاج تراول و یک راهنمای محلی پیمایش به سمت مرداب وربن رو آغاز کردیم .
. مسیر پیمایش در دل جنگل های هیرکانی سراسر عشق و لذت بود . تازه فهمیدم چرا برخی بین مقصد و مسیر ، مسیر رو لذت بخش تر میدونند. (هرچند وقتی به مرداب وربن رسیدیم انتخاب سخت تر شد )
وربن مردابی سبز رنگ و بکر تر از هسل مثل جواهری سخنگو در جنگل بود . صدای طبیعت به حدی زیاد بود که آدم رو به سکوت وا میداشت . به کمک راهنمایان تاج تراول دقایقی با مبحث حضور در لحظه آشنا شدیم .
و با انجام مدیتیشنی با موسیقی طبیعی آرامش خودمون رو به غایت رسونده و با درک و حضور و لذت بیشتری قدم زنان به سمت آلاچیق ها و تخت و میز هایی که برای ناهار مهیا شده بود رفتیم و سپس راهی ساحل خط هشت شدیم.
سفر شمال هر چقدر هم که عالی تمام شود بدون دریا انگار هنوز چیزی کم دارد ! دیدن همسفران جوانی که بی مهابا دل به دریا می زدند و درست مثل کودکی که با لباسهای خیس نزد مادرش می دود به سمتم می آمدند مرا یاد خودم می انداخت و وادارم میکرد که تشویقشان کنم که هنوز لذت بردن از زندگی را بلدند .
هر چند که تمام همسفران اهل دل بودند . امده بوند برای تفریخ و لذت بردن از سفر و اجازه ندادند هیچ عاملی حتی ترافیک شدید مسیر برگشت هم خم به چهره شون بیاورد . بلد بودند استفاده از فرصت هارو و بجای کوچکترین ناراحتی فرصت رو غنیمت شمرده ، عده ای کل مسیر برگشت رو مشغول بازی و خنده و عده ای هم به خواب ناز رفته و اماده شروع یک روز کاری دیگه شدند .
فرزانه اسماعیلی (رها)
نظر، تجربه و سوال خود را با ما در میان بگذارید
اینجا دیده می شوید!
با ثبت نظر، انتقادات و پیشنهادات خود، در انتخاب دیگران سهیم باشید